English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (8240 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acknowledgement of debt U اقرار به بدهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acknowledgement U خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledgement U تایید
acknowledgement U تصدیق
acknowledgement U اعلام وصول رسید
acknowledgement U اعلام
acknowledgement U اقرار
acknowledgement U اگهی
acknowledgement U اعلامیه
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
acknowledgement of paternity U اقرارالبنوت
acknowledgement of order تایید سفارش
acknowledgement of receipt U اعلام وصول
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
the d. of a debt U پرداخت بدهی
to get into debt U بدهکارشدن
to get into debt U وام پیداکردن
in debt U بدهکار
to be in debt U مقروض بودن
to get into debt U بدهی پیداکردن
to be in debt U بدهی داشتن
debt U دین
debt U بدهی
debt U وام
debt U قرض
debt U قصور
debt U بدهی داشتن
debt U غین
debt U بدهکاربودن
run in debt U قرض بهم رساندن
public debt U بدهی دولت
preferential debt U دین ممتازه
public debt U قرضه عمومی
proof of debt U سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
proof of debt U دلیل طلب
private debt U بدهی خصوصی
national debt U قرض ملی
net debt U بدهی خالص
oxygen debt U بدهی اکسیژن
oxygen debt U وام اکسیژن
passive debt U وام بی بهره
payment of a debt U اداء دین
payment of an debt U وفاء دین
present debt U دین حال
specialty debt U تعهدات مستند به اسناد رسمی
verification of debt U تشخیص مطالبات
debt cut U صرف نظر از بدهکاری
debt forgiveness U صرف نظر از بدهکاری
debt relief U صرف نظر از بدهکاری
debt perpetrator U خطاکار در بدهی
debt perpetrator U مرتکب بدهی
to run into debt U قرض بالا آوردن
debt relief U بخشش بدهکای
To be in debt up to ones ears. U غرق بدهی بودن
To be up to ones ears in debt. U تا خرخره درقرض بودن
debt rescheduling U تجدید نظر در شرایط وام
debt cut U بخشش بدهکای
debt forgiveness U بخشش بدهکای
national debt U بدهی ملی
bad debt U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
debt collector U کارگزاروصول طلب
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
debt enforcement U درخواست طلب وصول
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
attachment of debt U توقیف طلب
debt limit U حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
debt of honour U وام شرافتی
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt collector U وصول کننده طلب
debt burden U بار بدهی
debt balance U مانده بدهکار
acknowladgement of debt U قبول بدهی
bad debt U طلب غیر قابل وصول
an active debt U بدهی با ربح
arrears of debt U دیون معوقه
consolidated debt U بدهی یک کاسه شده
crown debt U وام بدولت
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
debt advice U اعلامیه بدهکار
debt of nature U مرگ
debt of nature U اجل
debt of record U دین قانونی
good debt U طلب وصول شدنی
funded debt U وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
immersed in debt U گرفتاربدهی
indgement debt U محکوم به
funded debt U وام تنخواه دار
floating debt U بدهی متغیر
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
judgment debt U محکوم به مالی
immersed in debt U فرو رفته در فرض
debt of record U بدهی قانونی record of court محکوم به
debt outstanding U وام معوقه
debt service U پرداخت اصل و فرع
deep in debt U تا گردن زیر بدهی
up to the eyes in debt U تا گردن زیر بدهی
national debt U قرضه ملی
judgement debt U دادخواسته
judgement debt U محکوم به
debt income ratio U نسبت قروض به درامد ملی
national debt burden U بار قرضه ملی
i paid the debt plus interest U بدهی را با بهره ان دادم
discharging from an obligation or a debt U ابراء ذمه
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
simple content debt U دین ناشی از قرارداد شفاهی
to pay off a debt [mortgage] U بدهی [رهنی] را قسطی پرداختن
debt collection for realisation U property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
debt due at a future time U دین موجل
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
Recent search history Forum search
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1size of the hypolimnetic oxygen debt
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com